علوم سیاسی، علم کنترل تحولات و چگونگی شکل دهی به جامعه است. جامعه از کانون های خانواده تشکیل شده است. در نتیجه مهمترین تاثیر یک عالم سیاسی، شکل دهی به چگونگی تولد، رشد و زوال یک خانواده است.
اگر سیاست مداران تمدن ارشد دم از جاودانه شدن تمدن شان می زنند در پس آن طراحان روش زندگی چمباتمه زده و از طراحی شطرنج زندگی نوین، به خود می بالند. اکنون سوال اینجاست که ما به عنوان منادیان تمدن نوین اسلامی که دعوی جهانی شدن را نیز داریم، چه فکری برای طراحی روش زیستن_life style_ این تمدن اندیشیده ایم؟!
ستون های این روش را بر کدامین بنیان های اساسی جامعه بنا نهاده ایم؟
اکنون که "زوزه قو"ی تمدن غرب از میان خرابه های بحران خانواده برآمده است، نسخه جوابگوی ما برای عبور از این فاجعه بر اساس افق های والای اسلامی چیست؟
آیا می توان با توجه به فقه پیشرو و توسعه یافته، و با نگاه به تجربه سده های اخیر، آیا اکسیری برای هدیه دادن به جهان افسرده و از هم گسیخته شرق و غرب داریم؟